کد خبر: ۲۷۸۵
۲۳ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

زهرا قاسمی، زندگی عاشقانه‌اش را مدیون آرامش شهید صادق دارایی می‌داند

مهربانی شهید صادق دارایی زبانزد خاص و عام است. تمام فکر و ذکرش کمک به مردم بود. طرح نان مهربانی را به راه انداخت. در پایگاه طفلان مسلم مدام وقتش را برای مردم می‌گذاشت. یک پایش حرم مطهر و یک پایش مسجد بود و واسطه‌ای بین خیران و نیازمندان بود.حواسش به خانه و زندگی‌مان بود. می‌گفت مبادا کسی شب گرسنه در این محله بخوابد. یک دغدغه از جنس آرامش داشت و مدیری بود که هر کاری را به‌خوبی انجام می‌داد.

خبر به اندازه کافی شوکه‌کننده بود که به‌سرعت نه‌تنها در فضای رسانه‌ای و مجازی کشور بلکه دهان‌دهان بین مردم چرخید. حمله تروریستی به سه طلبه جهادگر در حرم مطهر امام هشتم(ع) که حادثه تلخ بمب‌گذاری سال 72 را برای همه یادآور شد. تصویر دو طلبه غرق خون چیزی بود که در 24 ساعت بعد دست به دست چرخید. اما در کنار حزن و اندوه فراگیر مردم، تصاویری از فرزندان‌شان یک بار دیگر دل‌هایمان را به درد آورد و داغ‌ها را تازه کرد. 

خبر شهادت حجت‌الاسلام اصلانی و حجت‌الاسلام دارایی کاممان را در ماه رمضان به اندازه کافی تلخ کرد اما باز هم جوشش مردمی در مراسم تشییع پیکرها تسکینی بود برای همه آن‌هایی که می‌دانستند دشمن در شرایط حاضر بیکار نمی‌نشیند. 

شیعیان و اهل‌سنت در کنار یکدیگر قرار گرفتند و در برابر هجمه‌ها و حرف‌های ناروا و تفرقه‌افکن ایستادند. از طرفی، دختران و همسران شهدا نیز به جمع پیوستند و اجازه ندادند کسی از شرایط پیش‌آمده سوء استفاده کند. اگرچه در این شرایط می‌دانستم شاید حرف زدن با این همسران سخت باشد اما از آنجایی که در خانه شهدا به روی همه باز است، یک عصر مهمان خانه‌شان شدم.

 

بانوی دهه هفتادی و یک دنیا

سخت‌ترین کلمه ‌این است که «تبریک و تسلیت» را بخواهی یک جا در یک مراسم شلوغ و همهمه زنانه به صاحبش بگویی. برای همین، وقتی جلو زهرا قاسمی بیست‌وپنج‌ساله، همسر شهید صادق دارایی، نشستم، همان طور که به حسنا، عزیز دردانه دوساله، و طاها، پسر شش‌ساله‌اش، نگاه می‌کردم و تبریک و تسلیت را یک‌جا گفتم، ضمن عذرخواهی از اینکه در شرایطی که هنوز چند ساعتی از تشییع پیکر نگذشته او را به حرف ‌گرفته بودم، خانه ساده و کوچکش را در حاشیه شهر از نظر گذراندم. 

در آن لحظه با خودم فکر کردم حتما برای رفتن پسرش به پیش‌دبستانی با هم نقشه‌ها داشته‌اند یا اینکه پدر هر صبح که از خانه بیرون می‌رفته چال گونه حسنا، دخترش، دلش را می‌برده است. حتما سفره‌های افطاری قبل از شهادت آخرین خاطره با هم بودن همگی‌شان خواهد شد و ... .

صدای ضجه زنانه‌ای به گوش نمی‌رسید اما مادر شهید آرام و بی‌صدا اشک می‌ریخت ولی در رفتار زهرا خانم نوعی صبوری موج می‌زد که اجازه داد سؤالاتم را بپرسم. او همان‌طور که دخترش را در آغوش چسبانده بود، به روزهای کودکی‌اش در روستای بزد از توابع تربت جام رفت. 

«ما همسایه دیوار‌به‌دیوار بودیم. مادرم اهل‌سنت هستند و رابطه خوبی با خانواده آقای دارایی داشتیم. هرچه بود کودکی بود و خاطرات خوش دو خانواده که هردو محب امیرالمؤمنین(ع) بودند. چند سالی در دوره نوجوانی آقای دارایی برای تحصیل به صالح‌آباد رفت و دیگر هم را ندیدیم اما وقتی هفده‌ساله بودم، به خواستگاری‌ام آمد. آن روز خانواده‌ام بی‌نهایت از نجابتش تعریف کردند. ازدواج که کردیم، دست هم را گرفتیم و برای زندگی به مشهد آمدیم.»

آقای دارایی خیلی مهربان بود. به یاد ندارم در این هشت سال زندگی‌ام از گل نازک‌تر به من گفته باشد

زندگی ساده و عاشقانه ‌این دو دهه هفتادی را دو فرزند شش و دوساله به هم نزدیک می‌کنند و چیزی به اسم تجملات و ظواهر دنیا قرار نیست پیونددهنده‌شان باشد. در روزهایی که آمار طلاق به صورت سرسام‌آوری بالا رفته است، آن‌ها الگوی زندگی موفقی از دهه‌هفتادی‌ها برای همه خویشاوندان و دوستان می‌شوند. 

«آقای دارایی خیلی مهربان بود. به یاد ندارم در این هشت سال زندگی‌ام از گل نازک‌تر به من گفته باشد. حواسش به خانه و زندگی‌مان بود. می‌گفت مبادا کسی شب گرسنه در این محله بخوابد. یک دغدغه از جنس آرامش داشت و مدیری بود که هر کاری را به‌خوبی انجام می‌داد.»


طرح «نان مهربانی» را به راه انداخت

مهربانی شهید صادق دارایی زبانزد خاص و عام است. تمام فکر و ذکرش کمک به مردم بود. «طرح نان مهربانی را به راه انداخت. در پایگاه طفلان مسلم مدام وقتش را برای مردم می‌گذاشت. یک پایش حرم مطهر و یک پایش مسجد بود و واسطه‌ای بین خیران و نیازمندان بود.»


هردو به امام رضا(ع) ارادتی ویژه داشتیم

نام و ذکر امام رضا(ع) صرفا به زیارت یک روز در هفته ختم نمی‌شود. زن و شوهر هردو هرآنچه دارند و ندارند وابسته به‌ ایشان می‌دانند. «حتی اگر نیمه شب هم هوس زیارت می‌کردم، با اینکه ممکن بود صبح جلسه مهمی داشته باشند یا تا دیر وقت پیگیر کار مردم بودند، هرگز نه نمی‌گفتند. مدتی هرشب با فرزند خردسال به حرم می‌رفتیم. قطعا امام رضا(ع) در ایشان چیزی دید که خانه ابدی‌اش را در کنار خودش انتخاب کرد.»


اهل‌سنت و شیعیان در کنار هم باشند

مادر همسر شهید دارایی از مردم شریف اهل سنت است و به گفته زهرا خانم، شهید احترام زیادی به اقوام و خویشان در مراوادتش و رفت‌وآمدها داشته است. «هرگز به مادرم نمی‌گفت شما شیعه شوید بلکه با ایشان برخورد بسیار خوبی داشت. به محب بودن امیرالمؤمنین(ع) اعتقاد داشت. ما هرگز دچار اختلاف نشدیم.»

 

جمعه‌ها و کار جهادی

صبوری و آرامش شهید بین دوست و آشنا زبانزد است. آن‌ها همه این سال‌ها در حاشیه شهر زندگی کردند. هرگز به دنبال زندگی عجیب و غریب نبودند. به کم و زیاد زندگی قانع بودند. زهرا خانم بعد از شهادتش وقتی به او فکر می‌کند بیشتر به یاد همه خاطراتی می‌افتد که در پایگاه طفلان مسلم داشته است. 

هرگز به مادرم نمی‌گفت شما شیعه شوید بلکه با ایشان برخورد بسیار خوبی داشت

«ایشان جمعه را صرفا برای خانواده گذاشته بود اما باز هم جمعه‌ها ازش می‌خواستم که پایگاه بروم. تمام زندگی‌مان بین حرم مسجد و پایگاه طفلان مسلم می‌گذاشت.»


من کمک می‌کنم

سایت «من کمک می‌کنم» برای رفع مشکلات مردم ایجاد شده بود. شهید دارایی با اینکه فعالیت زیاد اجتماعی داشت، خودش اهل عکس و تصویر نبود. گمنامی را بیشتر دوست داشت. تنها تصویر در خانه‌شان یک عکس در کنار حرم مطهر به همراه فرزندانشان است. 

زهرا خانم هیچ درخواستی از مسئولان ندارد. اگرچه می‌داند کم شدن مردی همچون آقای دارایی از زندگی‌اش چندان راحت نیست، در آخر می‌گوید: همه‌چیز را با خدا معامله کرده‌ام و می‌دانم که او و شهید از حالا هر لحظه با من همراه هستند.»

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44